چه کسی می تواند معشوق باشد؟


چه کسی می تواند معشوق باشد؟
آیا اصل عشق رمانتیک این است که‏ معشوق خود را بسیار گرانبها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم؟ آیا از لحاظ هنری ،مایه تاسف است که بتوان به‏ آسانی به معشوق دست یافت؟ و خیلی بهتر است که وصال معشوق دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد؟ 
 شاید در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه داشته باشدعملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود ، ندرتا نیازی به توسل به‏عالی‏ترین تخیلات خود داشته باشد.
اما منشاء عشق چیست؟عاشق است یا معشوق؟آیا عشق بدون عاشق و معشوق هم می تواند باشد؟در این صورت عشق یعنی یک رابطه .اما من فکر می کنم عشق تنها  یک رابطه نیست بلکه یک وجه هستی است.یک بعد هستی.ما اگر عاشق نباشیم حتما" معشوق خواهیم بود زیرا عشق در هستی ما ریشه دارد.و با وجود ما حتما" عاشقی هم هست.
اما با این حال عاشقی یک رابطه جنبی است و منشا نیست.اصل و منشا عشق،معشوق است.
اما یک نکته مهم دیگر اینجا هست:در عشقهای زمینی ما همیشه ترس وجود دارد.من فکر می کنم یکی از دلایلی که دیگر نمی توان شهامتی را که عشق در حل مشکلات  در انسان بوجود می آورد،دید، مانند شهامتی که به فرهاد داد تا کوه را از جا بکند ،اینست که عشاق امروزه همیشه می ترسند و به همین دلیل، این دیگر عشق نیست.بلکه فقط ترکیبی از دو انسان ترسوست که به یکدیگر وابسته شده اند.همواره در حال نزاع ،استثمار یکدیگر ،سوء استفاده کردن از هم ،به سلطه گرفتن،کنترل کردن و به مالکیت در آوردن یکدیگر هستند که البته این عشق نیست.

باید ترس را کنار گذاشت تا بتوان عشق ورزید.هنگامی که توانستیم عشق بورزیم و توانستیم به دیگران اجازه ورود به دنیای درون خود را بدهیم و مانند گذرگاهی بدون قفل و دروازه  شدیم ،آنگاه عشق امکان پذیر می شود ودنیایی آغاز خواهد شد که پایانی ندارد.در آن دنیا ما یک معشوق ویک منشا عشق خواهیم بود.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ب.ظ

کاشکی میشد لمسش کرد !! این عشقو میگم

بیژن فرزند بامداد چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ق.ظ http://madishka-ayishka.blogsky.com

سلام.همیشه به دوستانم اخطار می کنم که:
همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد...پروازی نه گریزگاهی گردد....
آی عشق آی عشق چهره ی آبی ات پیدا نیست.

موفق باشید.
بیژن فرزند بامداد

کاترین پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:01 ب.ظ

سلام
جای نفرت در ابعاد هستی کجاست؟بعضی وقتها همان شهامتی را که گفتی عشق به آدمی می دهد،نفرت هم میدهد.

موفق باشی....!

مسعود پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:11 ب.ظ http://www.massoudx12.blohsky.com

سلام محسن جان خیلی کووچیکیم

اگه میبینی کمتر میام بخاطر درسامه سنگین شده عزیز رو

حساب بی معرفتی نذار

جواب میلت رو هم به زودی میدم

یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد