تنها رها شدن

 

 

دیگر چیزی مرا به خود پایبند نمی سازد....

تنها هستم...بعضی وقتها تنها بودن خوب است... از زنجیر آزاد شدن،از شکنجه خاطرات و از نیرنگ چهره های محبوب و منفور رهایی یافتن، شاید خود فرمانروایی بر زندگی باشد...زیستن اما طعمه زندگی نبودن...

نظرات 4 + ارسال نظر
سوگل چهارشنبه 11 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:24 ب.ظ

جایگاه ما در هیچ سرزمینی نیست
منزل حقیقی ما قلب کسانی است که دوستشان داریم و دوستمان دارند....

صدف یکشنبه 15 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:29 ق.ظ

منم میخوام رها باشم
کمکم میکنی؟

آره... کمکت می کنم...حتما‌‌

narges جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:09 ب.ظ

هیچ وقت فاصله ها حریف خاطره ها نمی شوند.

Yes...I Know...
You'r right!!

آمنه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:32 ق.ظ

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز آنچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد