سنتوری

 

 توجه: در صورتی که فیلم را ندیده‌اید این نوشته حاوی اشاره‌هایی به داستان فیلم است.

سنتوری فیلم قشنگی بود. البته من هم از نسخه دی وی دی دیدم. ظاهرا" این نسخه کاملا" بدون سانسوره و اصلاحات وزارت ارشاد را هم نداره.

اما اینکه چرا مجوز اکران به سنتوری داده نشد، به نظر من فقط به دلیل دشمنی با تهیه کننده و مهرجویی بود. در واقع الان همه نسخه سانسور نشده فیلم رو دیده اند و اگر وزارت ارشاد مجوز اکران به سنتوری اصلاح شده می داد شاید بهتر به مقصود ظاهری خودش که همون مثلا ارشاده ! می رسید و هم مردم نسخه بهتری به زعم وزارت ارشاد ازفیلم  رو می دیدند و هم تهیه کننده فیلم را از زیان مالی نجات می دادند. اما ظاهرا" موضوعات مهمتری هم برای وزارت ارشاد وجود داره؟!!

 

 

اما فیلم چه حرفی برای گفتن داشت؟

به نظر من این فیلم به نحو زیبایی طرز تفکر و رفتارهای دختران امروز جامعه ما را به تصویرکشیده و اینکه چگونه مفاهیمی مانند عشق در نزد این دختران ، معنایی سطحی دارد.

هم نوع سطحی عاشق شدنشان و هم اینکه چه مایه توانایی نگهداری عشقشان را دارند در این فیلم به خوبی نشان داده شده است.

زمانی که "هانیه"( گلشیفته فراهانی) علی  سنتوری(بهرام رادان) را می بیند کاملا" عاشق شهرت ، مهارت نوازندگی ، خواندن ،زندگی بی قید و بند و همینطور جذابیت چهره سنتوری می شود و با داشتن شهامت بیشتری نسبت به سایر دختران با وی طرح دوستی می ریزد و این عشق ظاهری را سنتوری بیچاره باور می کند و ساده لوحانه فکر می کند که وی تمام کژی های زندگی وی را مانند دوستان ناباب،مصرف مواد مخدر و نوشیدن مشروبات الکلی و ... را به خاطر عاشق بودنش پذیرفته و کاملا" ایده آل یک زندگی مشترک است .

 

 اما تراژدی فیلم آنجاست که دختر عاشق!! با دیدن یک ویولونیست مرتب و پولدار و کراواتی  که در تدارک سفر به کاناداست در می یابد که سنتوری همچین آش دهنسوزی هم نبوده و تازه پی می برد که او چقدر ازآدمهای منظم با ریش اصلاح شده و لفظ قلم حرف زن مانند نوازنده ویولون خوشش می آید....

در واقع با کمتر شدن علاقه ظاهری  "هانیه"   به سنتوری ، وی هرچه بیشتر به استعمال مواد روی می آورد و کاملا" معتاد می شود و این خود هرچه بیشتر باعث جدایی آنها و نزدیکی "هانیه"  به ویولونیست خوش لباس و مرتب می شود.

جایی در فیلم ، سنتوری تنها رها شده ، با یاد آوری خاطرات خوش گذشته اش با "هانیه"  وسفرهای دونفره و رستورانهای خاص و احساسات خوب آن وقتها و یادآوری اینکه الان"هانیه" ( گلشیفته فراهانی)  با کسی دیگر همان کارها را انجام می دهد وبه همان مکانها می رود به تلخی از خود می پرسد:" چطور می توانی ؟ آخر چطور می توانی؟"......

 

شاید پیام فیلم این باشد که دیگر دختران امروز جامعه ما به راحتی می توانند این کار را انجام دهند و هم اینکه شاید پیام فیلم جز این نباشد که ابراز عشق دروغین تا چه اندازه می تواند زندگی کسی را تباه کند(مانند سنتوری) و البته همه هم مانند سنتوری خوش شانس نیستند که بتوانند تا حدی دو باره به زندگی قبل از عشق خود برگردند....

 

 

 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
بامداد یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ق.ظ http://bamdadi.com

فیلم رو ندیدم اما بعید می‌دونم اونطور که شما نتیجه گرفتی بشه گفت که مهرجویی عشق همه دختران امروزی رو سطحی توصیف کرده.

دوم این‌که چون به محتوای فیلم اشاره کردی بد نیست اول نوشته‌ات یه جمله اضافه کنی به این صورت:
توجه: در صورتی که فیلم را ندیده‌اید این نوشته حاوی اشاره‌هایی به داستان فیلم است.

جمله رو اضافه کردم

بامداد یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:18 ق.ظ http://bamdadi.com

آها نکته بعدی.

حتما پول فیلم رو به حساب آقای مهرجویی بریز. من در مطلب «علی سنتوری بر ضد خفقان خانه‌هایمان را سینما می‌کنیم» شماره حساب‌اش رو آوردم:
http://bamdadi.com/2008/03/07/we-make-our-homes-cinema-to-stop-censoring-ali-santoori/

حتما پول رو به حساب می ریزم

نرگس یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ق.ظ

دارم غرق میشم..دستاممم

علیان یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ

مردها زنی که در کنارشون میمونه و هست رو نمیبینند همیشه زنی که تنهاشون میگذاره اسطوره میشه.

علیان یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ

مردها زنی که در کنارشون میمونه و هست رو نمیبینند همیشه زنی که تنهاشون میگذاره اسطوره میشه.

علیان یکشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ

مردها زنی که در کنارشون میمونه و هست رو نمیبینند همیشه زنی که تنهاشون میگذاره اسطوره میشه.

زهره شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:45 ق.ظ

چرا فکر می کنید آدما همیشه و تحت هر شرایطی لیاقت اینکه کسی عاشقشون بمونه رو دارن؟ یادتون باشه برای اینکه آدم این لیاقت رو از دست نده باید تلاش کنه و روز به روز آدم بهتری بشه.در غیر این صورت آدما به هم تعهدی ندارن.عشق که زنجیر نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد