انسان هنگامی که بیدار میشود ،بسیار تنها می شود و هیچکس مانند او تنها نخواهد بود.دیگر بزرگ زاده ای از طبقه اشراف ،یا پیشه وری که عضو اتحادیه ای باشد و به آن پناه برد و در زندگی و زبان آن شریک شود ، نیست.
او دیگر حتی مذهب خاصی هم ندارد که شریک زندگی هم کیشان خود باشد، مسلمانی که رفیق مسجد دیگر مسلمانان باشد یا مسیحی ای که به کلیسا رود .او حتی بی دین و کافر نیز نیست که با کافران هم صدا شود.
اما او به کجا وابسته است؟؟در زندگی چه کسی شریک است و به جه زبانی سخن می گوید؟
در این حالت شاید نا امیدی سردی سراسر وجودش رافرا بگیرد ، اما با این همه ،پایدار تر از پیش خودش است و این دیگر واپسین لرزه بیداری و درد زاده شدن است.
محسن جان با درودی گرم...........................***
خودت که توضیح دادی............بیداری
کسی که بیدار می شود..دیگرنیازی به تکیه گاه های مجازی
ندارد..او یاد می گیرد که تنها بخودش...یعنی قدرت شگفت انگیز خردش تکیه نماید و دراین حالت کاملا بیداریست که
افسانه ها را فراموش کرده و تنها بدنبال حقیقت است..
حقیقت شگفتی بنام انسان...
تندرست و شاد کام باشی نازنین
سلام محسن جونم
تنهایی
شاید یه راه
راهیه تا بینهایت
قصه ی همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت ...
۲۷مهر
امروز صبح
واقعا حس کردم تنها شده ام
تهی از همه چیز
انگار چیزی در اعماقم بی تابی میکرد...
به یاد نوشته ات افتادم
ولی...
سلام محسن جان.مطلب خوبی بود.اما ای کاش بیشتر در مورد این سوژه حرف می زدی!قربونت برم...
بیژن فرزند بامداد
سلام.چرا آپ دیت نمی کنی مرد؟بابا چت شده؟یالا بجنب!منتظرماااا.آپ کردی بهم پی ام بده لطفا
سلام محسن جان !
خوبی عزیز ٬ حسابی ما رو فراموش کردی :)
من آپ دیتم
در ضمن دوباره بهت لینک دادم
منتظرتم.....
سلام
خوبی؟ خدا رو شکر ....
آپ دیتم٬ دوست دارم بیای پیشم و استفاده ی لازم رو از این پست ببری٬این یکی با همه ی پست های قبلی فرق داره و تو این بهم ریخته گی های امروزی میتونی آرامشتو بدست بیاری.
میخوام نظرتو بدونم...
من چشم براهت می مونم ...
« مسعــــــــود »
Come back and bring back my smile
سلام خیلی زیبا بود منم دو سه روزه همه اینا رو که گفتی تجربه کردم..! ولی میدونی وقتی بر میگشتم آرزو میکردم که کاش دنیا رو بشه چرخوند و ساعتها به عقب برگرده...میدونی چی از اینا زیبا تر بود گریه من و عزیز دلی که سرش روی پای من بود و چشماش پر از اشک راستی شما هم تونستی دنیا رو از داخل بطری های آب داخل کوپه کنار شیشه ببینی؟؟دیدی که بر عکس میچرخید...!!!زیبا بود... خاطرهامو بازم زنده کرد راستی منم به روز شدم و اومدم بهت خبر بدم تا پیشم بیای ممنونم که به یاد منی..به امید دیدار..بدرود.