آیا تا کنون به اصالت دادن به " افکار عمومی" در دنیای امروزه که ما در آن زندگی می کنیم فکر کرده اید؟.این روزها، این مسئله ، یک واقعیت انکار ناپذیر است که هر" فکری" که شمار هر چه بیشتری از مردم در آن مشارکت داشته باشند ارزش و اصالت بیشتری پیدا می کند و بیشتر مطابق با حقیقت انگاشته می شود وآنچه که محدود به گروهی اندک شمار و یا حاصل رنجهای ذهن افرادی خاص باشد و عوام نتوانند آن را درک کنند مردود انگاشته می شود.
در واقع ارزش عقلی تمام انسانها در دنیای امروزه ما یکسان پنداشته می شود و هر جا و در هر موردی که شمار نسبی مردمان یا آراء آنان بیشتر شود حقانیت و اصالت بیشتری وجود دارد.در واقع در همین روزگار و با استفاده از همین تفکر فراگیر و بسیار پر طرفدار است که می توان گاهی بد ترین و شریرانه ترین کار ها را با استفاده از مفاهیمی مانند اکثریت،توده ها،مردم و...انجام داد.
ما محکومیم که در چنبره روابط و نظام اجتماعی خاصی زندگی کنیم که اساس آن "هر چه شمار بیشتر،حقانیت بیشتر"، می باشد.اما از همه تلخ تر شاید این واقعیت باشد که دنیای ما به کام تبلیغاتچی هایی است که با جهت دادن هر چه بشتر به " افکار عمومی"،واقعیت ها را هم مطابق نظر خود جا بجا می کنند.
می خواهم باز هم با تو باشم........
با تو سبز ترین لحظه های ممکن را بوجود آورم و فانوس کلبه دوستی ام را با پرتو تو روشن کنم........