شروع

 

هنوز ایستاده ام و لایه های در هم پیچیده ذهنم را جستجو می کنم، ولی چیزی نمیابم ....

بعضی وقتها کسی که نمی دانم کیست در ذهنم زمزمه می کند:"مهم نیست اگر چه نشانه ای نیست و نه حتی رنگ و بویی خاص که رهنمون من باشد، مهم نیست، حداقلی هست، حس کمبود چیزی.همین کافیست.از همین جا باید شروع کرد .از همین اندک تا بشود فهمید چه بوده است یا چیست و کجا؟؟؟؟".