.....


می گویند در زمانهای قدیم شخصی زندگی می کرده که به راز اکسیر دست یافته بود و براحتی تمام فلزات را طلا  می کرد.شاید او همه تلاشش را می کرد تا همیشه از تواناییش بخوبی استفاده کند.او همیشه فکر میکرد که تنها شخص این عالم است که راز اکسیر را می داند.اما روزی که برای آخرین بار ازآن راز استفاده کرد ،رازی مهمتر از اکسیر را فهمید.زمانی که  پینه دوزفوق العاده حقیر و بد بختی را شناخت که او هم این راز را می دانست. پینه دوز  بر خلاف دیگران از او خواست که درفش پینه دوزیش را از طلا به حالت اولش برگرداند.اما او نمیتوانست . پینه دوز پیر خودش دو باره درفش را به حالت اولش برگرداند.

آیا تا به حال فکر کرده اید کسانی که به نظرمان بد بخت و حقیرند ، چه بسا مانند پینه دوز اباشند؟

من دیروز یکی از آنها را دیدم.......