اندوه مرا بچین که رسیده است....



غم و اندوه همیشه بوده است.شاید روزی برسد که نباشد،اما پیش از این برای ما همیشه غم بوده است.

از وقتی چشم گشوده ایم ،با این کلمات آشنا بوده ایم،دروغ ،فریب،حیله ،ریا،خیانت،نامردی،پستی ،بی وفایی ،چاپلوسی،نا آدمی و....

چند نفر واقعا" از این کلمات متنفرند؟ چند نفر دو دستی به این کلمه ها چسبیده اند ؟

بهتر است خود را گول نزنیم.هم تو و هم من ،می دانیم که جواب ،خیلی ساده است.

دلم می خواهد از این کلمات متنفر باشم .اما در این صورت باید از چند نفر متنفربشوم؟آیا امکان پذیر است؟

 امروز روز مهمی است.کشور مان به جای جالبی رسیده است . چقدر زود آدمهای بد تبدیل به آدمهای خوب می شوند .چقدررنگها زود عوض می شوند.

راهی نیست.باید سعی کنم به غمم عادت کنم.....

نظرات 1 + ارسال نظر
بیژن:فرزند بامداد شنبه 4 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:26 ق.ظ http://madishka-ayishka.blogsky.om

سلام خدمت شما آقا محسن.آخ دست رو دلمون نذار که خینه!آقا به نظر من باید این حرف ها رو به گوش این بسیجی های نامرد فروکنی که امروز دو سه تا از بهترین دوستای منو به بهانه ی تی شرت مارک دار پوشیدن گرفتن!مملکت به حد افتضای خودش رسیده...اما از این هم بدتر میشه!
قربانت.به من هم سر بزن عزیز.خدانگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد